اصول اولیه‌ی بازاریابی برای صاحبان کسب و کار

تاریخ انتشار: 1403/10/10



تو دنیای امروز جلب توجه مخاطب و ترغیب کردنش به این‌که از بین کل گزینه‌های موجود تو بازار، ما رو انتخاب کنه، تبدیل به یه چالش بزرگ برای همه‌ی کسب‌وکارها شده. تو همچین فضایی، این بازاریابی یا مارکتینگه که به کمک شما می‌آد. چطوری؟ این مقاله قراره به همین سوال جواب بده.

بازاریابی یعنی چی؟

بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing) به فرایندی گفته می‌شه که طی اون، شما یک محصول یا خدمت رو به‌قدری جذاب ارائه می‌دین که مشتری‌های بالقوه رو ترغیب می‌کنه تا براش پول پرداخت کنن و اون رو بخرن.
در واقع تو این مرحله، شما ارزشی برای مشتری خلق می‌کنین و بهش ثابت می‌کنین که اگه محصول یا کالای شما رو بخره، به این ارزش دست پیدا می‌کنه. به این کار، خلق ارزش برای مشتری یا Customer Value می‌گن.
اصطلاح "بازاریابی" یه لفظ خیلی گسترده‌اس و شامل استراتژی‌های متعدد و گوناگونی می‌شه که هر کدوم از این استراتژی‌ها، ممکنه اهداف متفاوتی مثل شناسایی مخاطب‌های ایده‌آل، آشنا کردن اون‌ها با برند ما یا راضی کردنشون به خرید کردن داشته باشن. از طرف دیگه، همهی این استراتژی‌ها شامل بخش‌های زیر می‌شن:
  1. تحلیل بازار

تحلیل بازار به معنای تحقیق و تلاش برای درک بهتر مخاطبتونه. این‌که چه محصولات و خدماتی در حال حاضر پرفروشن و این‌که افراد چه نیازهایی دارن که برند شما می‌تونه اون‌ها رو برطرف کنه تو بازاریابی اهمیت زیادی داره.
برای تحلیل بازار، می‌تونین از راه‌های زیر استفاده کنین:
  • نظرسنجی
  • بررسی فعالیت رقبا
  • پیدا کردن محصولات پرطرفدار بازار
  1. تبلیغات

تو استراتژی‌های مختلف بازاریابی، باید به دنبال موثرترین روش تبلیغ باشین. الان تنوع تبلیغات خیلی زیاد شده؛ هم تبلیغات روی بیلبورد و تابلوها رو داریم، هم می‌تونین به اینفلوئنسرها تبلیغ بدین، هم تبلیغات اینترنتی مثل بنر ممکنه کاربردی باشن و هزار روش دیگه.
 
اصول بازاریابی

  1. استراتژی شبکه‌های مجازی

یکی دیگه از مهم‌ترین بخش‌های هر استراتژی بازاریابی، نقشیه که شبکه‌های مجازی توش ایفا می‌کنن. بازاریابی شبکه‌های اجتماعی می‌تونه خیلی برای کسب‌وکارها مفید باشه. شما هم می‌تونین با انتشار محتوا توی فضای مجازی به معرفی برند و محصولاتتون بپردازین، هم با انتشار رضایت مشتری و نظراتشون، اعتماد به برند خودتون رو افزایش بدین.
  1. جذب و بازگشت مشتری

تو بازاریابی، مهم‌ترین نکته ارتباط گرفتن با مشتری و انتقال پیام برندتون از طریق اون‌هاست. برای این کار هم نیازه که هم تلاش کنین مشتری‌های جدید رو جذب کنین و هم مشتری‌های قبلی رو برگردونین.
هر کدوم از این کارها استراتژی خاص خودش رو می‌طلبه. مثلاً برای جذب مشتری جدید، ممکنه لازم باشه چالش برگزار کنین یا تخفیف معرفی بذارین. در حالی که برای بازگشت مشتری می‌تونین از راه‌هایی مثل ایمیل مارکتینگ و برنامه‌های وفاداری مشتری استفاده کنین.
شاید تو نگاه اول این طور به نظر برسه که هدف نهایی بازاریابی، فروختن یه کالا و گرفتن پول اونه؛ اما واقعیت اینه که صاحب کسب‌وکار باید موقع بازاریابی به فکر ایجاد وفاداری و اطلاع‌رسانی راجع‌به برندش باشه تا در بلندمدت به سود برسه و پیشرفت کنه.
 
بازاریابی برای کسب و کار کوچک

موفقیت تو بازاریابی چطور سنجیده می‌شه؟

برای این‌که بتونیم بگیم یه برند تو بازاریابیش به موفقیت دست پیدا کرده، لازم نیست حتماً یه بازار رو زیرورو کرده باشه. یه سری از معیارهایی که با کمکشون می‌تونین میزان موفقیت مارکتینگتون رو بسنجین عبارتند از:
  1. درآمد کل

درآمد کل یعنی کل پولی که کسب‌وکارتون به دست آورده. هرچقدر برنامه‌های بازاریابی بهتری داشته باشین، درآمدتون هم به‌طبع افزایش پیدا می‌کنه.
  1. وفاداری مشتری

در حالت عادی، تحقیقات ثابت کردن هزینه‌ای که شما برای وفادار کردن مشتری نسبت به برندتون و بازگشت مشتری‌های قبلی انجام می‌دین، به مراتب از هزینه‌ی جذب مشتری جدید کم‌تره و تاثیر بیش‌تری هم داره. بنابراین اگه بتونین مشتری‌هاتون رو به برندتون وفادار کنین، به‌طوری که هم خریدهاشون رو مدام از شما انجام بدن و هم حاضر باشن شما رو به بقیه معرفی کنن، می‌تونیم بگیم که بازاریابی شما موفق بوده.
  1. بازگشت سرمایه‌گذاری بازاریابی

بازگشت سرمایه‌ی بازاریابی یا Return on Marketing Investment، حاصل تقسیم درآمد کل بر هزینه‌ایه که برای استراتژی بازاریابی صرف شده و بالا بودنش نشون می‌ده که اون استراتژی، خوب عمل کرده.
 

عناصر بازاریابی (The 4Ps of Marketing)

متخصص‌های بازاریابی معتقدن که تو این حوزه از ترکیب 4 عنصر استفاده می‌کنن که به 4P معروفن. این عناصر عبارتند از:
  • محصول (Product)

واضحه که منظورمون از محصول همون چیزیه که برندتون به مشتری ارائه می‌ده. تو بازاریابی ما به دنبال پیشنهاد منحصربه‌فرد فروش می‌گردیم؛ همون چیزی که شما رو از رقباتون متفاوت می‌کنه.
  • قیمت (Price)

بازاریابی و قیمت دست در دست هم حرکت می‌کنن. حتی بهترین بازاریاب‌های دنیا هم نمی‌تونن یه کالا رو با قیمت نامعقول بفروشن. اگه محصولتون خیلی گرون باشه، مشتری به سراغ رقباتون می‌ره و اگه خیلی ارزون باشه، این شک رو ایجاد می‌کنه که شاید محصول مشکلی داره.
  • مکان (Place)

مکان به جایی گفته می‌شه که یه برند کالاهاش رو از اون‌جا پخش می‌کنه. بعضی برندها فقط فروش آنلاین دارن، بعضی‌هاشون فقط فروششون حضوریه و خیلی از برندها از مارکت‌پلیس‌ها مثل دیجی‌کالا یا باسلام برای فروش کالاهاشون استفاده می‌کنن.
خیلی وقت‌ها، بازاریاب‌ها حتی تا این حد روی جای محصولشون حساس می‌شن که مشخص می‌کنن اون محصول دقیقاً روی کدوم طبقه از ویترین و در کنار کدوم محصولات دیگه قرار بگیره تا هم توجه کافی رو جلب کنه و هم دسترسیش برای مشتری‌ها راحت باشه.
  • تبلیغات (Promotion)

تبلیغات اون چیزیه که سه عنصر قبل رو با هم ترکیب و به یه استراتژی جامع تبدیل می‌کنه.چند مورد از استراتژی‌های محبوب که از طریق تبلیغات انجام می‌شن عبارتند از: دادن هدیه همراه با خرید، منتشر کردن محتوا برای وایرال شدن تو اینستاگرام، استفاده از اینفلوئنسرها و... .

انواع بازاریابی

معمولاً بازاریابی به 2 دسته‌ی اصلی برون‌گرا و درون‌گرا تقسیم می‌شه. تفاوت این 2 مدل بازاریابی تو رویکردهاییه که نسبت به برقراری ارتباط با مخاطبشون دارن.
 
انواع بازاریابی

  1. بازاریابی برون‌گرا (Outbound Marketing)

بازاریابی برون‌گرا یعنی از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنین تا این حس رو به مخاطب بدین که بهتون نیاز داره و خودش در قدم اول باهاتون ارتباط بگیره. خیلی وقت‌ها، برندهایی که پست‌ها و مقالات کاربردی و مفید منتشر می‌کنن دارن از این نوع بازاریابی کمک می‌گیرن. در واقع این حس رو به مخاطب می‌دن که صرفاً برای فروش فعالیت نمی‌کنن و دغدغه‌ی رفع نیازهای مشتری رو هم دارن.
ست گاردین، کارآفرین آمریکایی تو تعریف بازاریابی برون‌گرا و درون‌گرا گفته که یا می‌تونین کاری کنین توجه مردم به شما جلب بشه و یا می‌تونین توجه اون‌ها رو بخرین. اولی فکر بیش‌تری لازم داره و دومی پول بیش‌تری.
به‌طور مثال، وقتی یه کالا تو اینستاگرام وایرال می‌شه، همه ناخودآگاه احساس می‌کنن که اون‌ها هم باید مثل بقیه اون محصول رو بخرن.
  1. بازاریابی درون‌گرا (Inbound Marketing)

از طرف دیگه، بازاریابی برون‌گرا یعنی برند به‌صورت مستقیم با مخاطب ارتباط می‌گیره و سعی می‌کنه اون رو ترغیب به خرید کنه. تبلیغات سنتی همیشه به این روش انجام می‌شدن؛ مثل تبلیغاتی که تو تلوزیون می‌بینیم یا وقتی که یه نفر به شما زنگ می‌زنه و از مزایای یه محصول می‌گه تا شما اون رو بخرین.

نکته‌ی مهم!

توجه کنین که برای برنامه‌ریزی بازاریابیتون، همه چیز باید حول محور مشتری بچرخه. چطور؟
  1. شناخت

قبل از هرچیزی مطمئن شین که مشتری خودتون رو خوب شناختین. چه چیزی خوشحالش می‌کنه، به چه چیزی نیاز داره و برای چه چیزهایی هزینه می‌کنه؟ اگه تو این کار به کمک بیش‌تری نیاز دارین، مقاله‌ی "طراحی پرسونا" رو از دست ندین.
  1. رفع نیاز

انتقال حس خوب و اهمیت دادن همون چیزیه که مخاطب رو به مشتری وفادار تبدیل می‌کنه. علاوه‌بر این‌که باید نیازهای مشتری رو درک کنین، باید واقعاً بهش اهمیت بدین و بخواین که اون رو رفع کنین. این کار باعث می‌شه مشتری بعد از خرید هم دوباره به شما برگرده و برندتون رو به اطرافیانش هم معرفی کنه.
  1. شخصی‌سازی محتوا

محتوایی که توی سایت، بلاگ و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنین باید براساس سلیقه‌ی مخاطب‌هاتون شخصی‌سازی بشن.
بازاریابی اصلیه که براساس روابط شما با مشتری‌هاتون مدیریت می‌شه؛ موفق‌ترین استراتژی‌ها هم اون‌هایی هستن که مخاطب هدف رو به‌خوبی درک کردن و بهش اهمیت می‌دن. پس شما هم با اهمیت دادن به مشتری و بهبود استراتژی‌های بازاریابی و محصولاتتون، می‌تونین به سود و پیشرفت بیش‌تر دست پیدا کنین.